Webتنبل لغتنامه دهخدا. تنبل . [ تِم ْ ب َ ] (ع ص ) کوتاه . ج ، تنابیل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به تنبال و تنبالة و تنبول و تنابیل شود. Web1 day ago · ۵ دقیقه پیش. وزیران خارجه ۹ کشورعربی امروز (جمعه ۲۵ فروردین/۱۴ آوریل)، در شهر جده عربستان سعودی برای پذیرش ...
معنی تنبل به عربی دیکشنری فارسی به عربی
Web1 - (به چیزی) اشاره داشتن (فعل) Toggle drawer menu. خانه ... انگلیسی به فارسی آلمانی به فارسی فرانسه به فارسی ترکی استانبولی به فارسی عربی به ... اشاره بر آن داشت که من تنبل هستم. to imply something . اشاره به چیزی ... Web1 - تنبل (صفت) Toggle drawer menu. خانه انتخاب دیکشنری انگلیسی به فارسی ... به فارسی آلمانی به فارسی فرانسه به فارسی ترکی استانبولی به فارسی عربی به ... dauntless tempest build
انبه - ترجمه به عربی ، مثال ها Glosbe
Webمعنی. تنبل. معنی ۱. مکر؛ حیله؛ فریب؛ نیرنگ. ۲. جادو؛ افسون: ♦ نیست را هست کند تنبل اوی / هست را نیست کند فرهستش (ابونصر مرغزی: شاعران بیدیوان: ۲۷۱). مترادف 1- بچهننه، بيحال، بيغيرت، تنزن، بيحال ... Webتنبل (فارسی به عربی): بطیی، تکاسل، تهدل، عاطل، کامل، کسلان، کسول ; تنبل (فرهنگ عمید): کسی که مایل به کار کردن نباشد و تن به کار ندهد، بیکاره، تنپرور، تنبل (فارسی به ترکی): tembel Webتنبل (فارسی به انگلیسی): Draggy, Idle, Indolent, Lazy, Otiose, Remiss, Shiftless, Slacker, Slothful, Sluggard, Sluggish, Work-Shy, Workshy تنبل (لغت نامه دهخدا): تنبل. dauntless tenacious